سیستان و بلوچستان که در بیشترین شاخص های اقتصاد ملی، جزو کم برخوردارترین استان ها محسوب می شود، میزبان یکی از مهمترین مناطق آزاد ایران است. علی اوسط هاشمی، سیاست مدار و اصلاح طلب، چندسالی استاندار پهناورترین استان ایران بود. او سابقه معاونت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و معاونت وزیر چهاد کشاورزی را در کارنامه دارد. تجارت جهانی برای یررسی مسایل و معضل های منطقه آزاد چابهار با وی گفتگویی داشته که در ادامه از نظر میگذرد:
چرا منطقه ازاد چابهار آنچنان که بايد نتوانسته پيش رفت کند و مواهب خود را تقديم استان سيستان و بلوچستان کند؟
مناطي آزاد نيازمند زير ساخت و روابطي مناسب منطقهاي است تا بتواند از عهده نقشي که قانون گذار براي آن تعرف کرده است، بربيايد اما در منطفه آزاد چابهار آن گونه که شايسته بود، زيرساخت ها براي پيشرفت، توسعه و جذب سرمايه فراهم نشده بود.
در چابهار زمانيکه من در آنجا حضور داشتم شاخص آب شرب بالاي 40 درصد نبود؛ يعني مردم آنجا با وجود بودن در کنار خليج فارس و آبهاي آزاد هنوز از آب شرب کافي برخوردار نبودند. همچنين ازحيث گاز، شبکه سوخترساني مناسبي که بتواند از عهده صنايع بزرگ بربيايد وجود نداشت. حتي برق منطقه هم برقي مناسب با شدت و پايداري به دليل طول شبکههاي آن مناطق و فاصله زياد روستاها نيست.اين نکته داخلي است. نکته ديگر اين است که وقتي انسان بهدنبال هدفگذاريهاي بلند باشد بايد به همان وسعت در تدارک زيرساختها و بسترهايي براي پيشرفت آن باشد. وقتي در مجاورت اقيانوس هند هستيم که بيشاز دو ميليارد و 200 ميليون جمعيت دارد و يک ميليارد و 200 ميليون مسلمان هستند، همچنين بدليل موقعيت بااهميت و استراتژيک چابهار، ميتوان آن منطقه اقيانوس را به آسياي ميانه و از طريق شبکه ريلي به اروپا رساند، اگر با اين نگاه هدفگذاري کنيم و بتوانيم چشمانداز 20 ساله اي را تعريف کنيم و منطبق با برنامههاي تعريفشده در قالب برنامههاي توسعه گامهاي بلند و زنجيرهاي برداريم آن زمان ميتوان از منطقه چابهار انتظار داشت تا بتواند از پس نقشهاي مهم و رفيع خود بربيايد.
بدون تعصب بايد عرض کرد و اين موضوع واقعيتي غيرقابل کتمان است که خوشبختانه در دولت آقاي روحاني در مورد بندرها پيشرفت خوبي داشتيم. بندري که 5/2 ميليون تن در سال 62 به دليل دفاع مقدس داشته است، در پايان سال 96 به 5/8 ميليون تن رسيد و هدفگذاري اين بندر براي 86 ميليون تن هم صورت گرفت، مطالعات انجام شد و حتي از سند توسعه آنهم رونمايي شد و بر همان اساس توسعه را دنبال کردند که پيشرفت 10 درصدي را ظرف 4 سال از دست داشت که اين از دستاوردهاي ارزشمندي است. همچنين شبکه ريلي بهطور جدي پيگيري شد و عمليات اجرايي آن آغاز شد؛ از زاهدان به خاش، از خاش به ايرانشهر و از ايرانشهر به چابهار جزء عمليات اجرايي بودند که جمعاً 300 ميليون يورو جزو مصوبات آن بود و عملياتي شد.
در اسفند 95 آغاز عملياتي اجرايي گازرساني به چابهار ر از ايرانشهر داشتيم که تا آبان 96 که من در آنجا حضور داشتم 28درصد پيشرفت فيزيکي داشت. علاوه برا ين در زمينه پتروشيمي و سد هاي موجود انجام شد و اين پروژهها گامهاي بلندي بود و در راستاي دستيابي به اهداف 86 تن با توجه به ظرفيتهاي بندر انجام شد. اين فعاليتها اشتياق هند، چين و افغانستان را هم به منطقه معطوف کرد؛ تا جاييکه هند وارد سرمايهگذاري شد و چين در دو جبهه بندر گوادر پاکستان و در قالب برنامه هاي 25 ساله در ايران هدفگذاري کرده بود تا منطقه با اهداف بلندمدت خود جايگاهي داشته باشد. جانشين اقيانوس آتلانتيک در آينده اقيانوس هند خواهد بود و اين به اجلاسي در سطح منطقه هم منتج شد در اجلاس آيورا که با حضور کشورهاي نقشآفرين اقيانوس هند که داراي مناطق آزاد بودن اين نکته بيان شد.
شما در دوران استانداري از عملکرد منطقه آزاد چابهار، راضي نبوديد، چرا؟
بههرحال اينگونه که انتظار مي رفت، اوضاع پيش نرفت، اما ما بنا را بر اين گذاشتيم که منطبق با نگاههاي بلند دهساله يا 20 سال کار کنيم. چرا که زمان آن بود که خودمان را از اين وضعيت خارج ميکرديم. همانطور که گفتم قدمهاي خوبي برداشته شد اما اين واقعيت است که همه اين اهداف بلند و دستيابي به آنها در جلب مشارکت به چگونگي سياستهاي خارجي کشور بستگي دارد. يعني نميتوانيم سياست خارجي را بيتأثير در اين پروژهها در منطقه ببينيم. قطعاً سياستهاي خارجي که در راستاي تعامل، گفتگو، توسعه ارتباطات و بهدور از تنش باشد و مسير را پيش ببرد ميتواند بستر را براي رسيدن به اهداف تسهيل کند.
چرا باوجود منطقه آزاد چابهار نيمي از جمعيت اين استان حاشيه نشين هستند؟
هنگامي ميتوان گفت منطقه آزاد توانسته است از عهده ماموريت خود بربيايد که به يک شعاعي، خدمات ارزشمند ارائه کرده باشد. منطقه اي که از عهده ماموريت هاي خود منطبق با برنامه ها برنيايد مسلما نميتواند پوشش دهنده مطالبات ساير شهرستان ها در 150 کيلومتري خود باشد. آن زماني ميتوان از منطقه آزاد حرف زد که به اهداف بلند خود رسيده باشد که مهمترين آن جلب توجه سرمايهگذاران داخلي و خارجي است، وقتي با اين اهداف فاصله داشته باشد منطقه آزاد صرفاً يک نام است تا يک پتانسيل و امکان بالقوهاي که به فعليت رسيده باشد. موقعي ميتوانيم از منطقه حرف بزنيم که براي پروژههاي مختلف سياحتي، گردشگري، اقتصادي، فرهنگي و ورزشي آثاري داشته باشد و مثلاً وقتي فرصتي ما مانند قطر پيش ميآيد سهمي را براي خود ايجاد کرده باشد.هنوز بحث ما در سطح منطقه در 15 سال اين است که فرودگاه بينالمللي احداث کنيم. درحاليکه در زمان ما اين موضوع مصوب شد و بدليل وجود مخالفان و توانايي آن عناصر توانستند مانع اجرايي شدن فرودگاه شوند.اين مسايل تا در سطح منطقه شکل نگيرد و امکان ترانزيت و جابهجايي کالا وجود نداشته باشد نميتوان توقع داشت تا آنجا محل تخليه ميليونها تن کالا و بار حاصل از تجارت يا ترانزيت باشد و يا محل رجوع سرمايه گذاران بزرگ براي سرمايهگذاري.
آيا تاسيس منطقه آزاد سيستان ميتواند به رشد و توسعه استان داشته باشد يا فقط منجر به حاشيه نشيني بيشتر مي شود؟
منطقه سيستان قطعاً ميتواند بهعنوان دو بال توسعه استان سيستانوبلوچستان باشد، اگر بهخوبي با کشور افغانستان ارتباط برقرار کند. به دليل اينکه منطقه آزاد از زيرساختها برخوردار است و بازار افغانستان نيز بازاري قوي است. اين فرصتي خواهد بود براي سرمايهگذاران افغانستاني که در ساير کشورها هستند، اگر توجه آنها به بازار مصرف خودشان معطوف شود ميتوانند از انرژي ايران چه برق و گاز، فرودگاه و در آينده شبکه ريلي به نيازهاي کلان خود پاسخ دهند.
چرا توافقنامه چابهار شکست خورد؟
نميتوان گفت که شکست خورد. صرفا کند عمل ميکند ؛حتي آن زمان تحريم ها با خصومت رفتار ترامپ هم آنجا مشمول تحريم قرار نگرفت و اين حاصل تلاش منطقهاي سه کشور ايران، افغانستان و هند بودهاست و توانستند آن منطقه را از تحريم معاف کنند. به هرحال گامها گامهاي بلندي ندارد و ملاحظات سياسي را نميتوان ناديده گرفت.
آيا واقعا، چابهار پايتخت دريايي ايران است؟
بالاخره اين منطقه دروازه ورود به اقيانوس هند، خليج فارس و آب هاي آزاد است و از بهترين سواحل برخوردار است. تنها ساحلي است که هنوز آنچنان مورد ساختوساز قرار نگرفته است و فقط ويلاهاي شخصي در آن بنا شده است. اين قابليتي ارزشمند است در مقايسه با ديگر سواحل ايران. کوههاي مريخي و جنگل حرا جاذبيت گردشگري بينالمللي دارد و اگر به اين فرصتها با جهتگيريهاي کلان نگاه کنيم و نگاه ويژهاي به اعتبارات و بودجه در نظر بگيريم بهخوبي پايتخت بودن دريايي خود را نشان ميدهد.
با تقسيم استان سيستان و بلوچستان موافقيد؟
به هيچ وجه موافق نيستم. اين را بايد بپذيريم که سيستان و بلوچستان سرزمين بزرگي است و سرشار از زيباييهاي ارتباطات مختلف است، يعني رنگينکماني از اقوام را داريم با مزيت بسيار ارزشمند از حيث زندگي مسالمتآميز اقوام کنار يکديگر، چه زابلي و بلوچ، چه شيعه و سني زندگي، آنان درهم آميخته است و توانسته اند با تفاهم زندگي کنند. چرا ما آن توافق را در واحدهاي سياسي سوق بدهيم يکي از دلايل محکم در تقسيمات کشوري پيوند اقوام است و وصل کردن اقوام با گويش، فرهنگ و تجميع همه آنها در يک واحد سياسي. وقتي اين مهم اتفاق افتاده است دليلي براي جدا کردن اين اقوام در واحدهاي کوچک سياسي وجود ندارد و حتي ميتواند اثرات منفي خود را در آينده بگذارد.
اين استان به دليل موفعيت جغرافيايي خود قابليت توليدات محصولات خاص مانند انبه و پاپايا را دارد و ميتوان از اين طريق در استان تغييراتي ايجاد کرد. علت بي توجهي بي توجهي به کشاورزي استان چيست؟
اين منطقه بسيار مستعد براي دستيابي به محصولات گرمسيري است و وقتي نياز به نيازهاي ملي توجه شود و اولويت توليدات ملي مورد توجه باشد علاوهبر اينکه اشتغال پايدار پيش ميآيد بخشي از نيازهاي بازار داخلي هم تأمين ميشود. نه تنها موز، چه بسا بلکه انبه پاپايا و ديگر ميوههاي گرمسيري قابل توليد است. آنجا ميوهاي توليد ميشود با نام زيتون که مردمان آن منطقه بر اين باورند که زيتوني که در قرآن از آن نامبرده شدهاست همان ميوه است .وقتي به نيازهاي ملي توجه باشد نه از حيث واردات بلکه از نظر توليدات ملي علاوه براينکه اشتغال پايدار شکل ميگيرد بخشي از نياز داخل هم تأمين ميشود. مهم اين است که نگاهمان را به استعدادها و تواناييهاي داخلي قوت ببخشيم و هر جا که امکان دستيابي به بازار در کشور وجود دارد در اولويت قرار دهيم. البته به شرط اينکه صرفه اقتصادي داشته باشد و قابل رقابت باشد که موز بدون ترديد اين مزيت را دارد مهم اين است که جهتگيريهاي وزارت جهاد کشاورزي به سمتي باشد که براساس آمايش سرزميني براي هر سرزمين طرح خاص خود را داشته باشد. نگاه ما بايد به آمايش سرزميني، اجتناب از برابري نگاه به استانها، ايجاد مراکز آموزش عالي منطبق با اقليم و تفاوتها و جستجوي نياز ملي با تکيه بر قابليتها باشد و دراولويت کار قرار بگيرد و اين نگاه اکنون با قوت در کار نيست.